دختری چادری در شهری سیاه و سفید، جایی متروک در ایران، به همراه معتادان و گانگسترها زندگی می کند. دختری چادری و خون آشام. " دختری تنها در شب به خانه می رود " فیلمی است که به تازگی در یکی از جشنواره های غربی اکران شده است. به زبان فارسی و به وسیله کارگردانی ایرانی الاصل، اما فیلمی ضد ایرانی و البته از نظر کارشناسان، ضعیف.
همه اذعان دارند که فیلم، بهترین روش برای تاثیرگذاری در مخاطب است و چه چیزی برای آنها بهتر از موضوع خون آشامی که مردم دنیا را از چادر منزجر کنند. این اولین بار نیست که فیلم های ضد ایرانی در خارج از کشور ساخته می شوند: آرگو، سیصد، سنگسار ثریا و ... که اکثرا از نظر تکنیکی ضعیف می باشند. و نیز این اولین بار نیست که تبلیغاتی بر ضد چادر صورت می پذیرد. تبلیغاتی که گاهی خواسته بوده و گاه هم ناخواسته، گاهی در داخل ایران و گاهی در خارج. این مخالفت ها در ایران اولین بار با مسافرت های ناصرالدین شاه به اروپا و مشاهده پوشش زنان اروپایی شروع شد و بعد از او شاهان ایران دل در گرو فرنگ بستند. تا اینکه سفر رضا شاه به ترکیه و مشاهده بی حجابی موجب کشف حجاب اجباری در ایران شد. در ان زمان، ماموران چادرها و حتی پارچه هایی را که به جای چادر بر سر زنان بود، پاره می کردند و چادری ها را کتک زده و به آنها توهین می نمودند.
پسر نیز به خوبی راه پدر را ادامه داد و در این راه چیزی کم نگذاشت. مهر ماه سال ۱۳۴۸بود که بخشنامه ای در دانشگاه شیراز دانشجویان را به خود متوجه ساخت: "از این به بعد پوشیدن چادر برای دختران ممنوع است." چهار سال بعد نیز، وزیر آموزش و پرورش دختران دبیرستانی را از پوشیدن چادر منع کرد. همچنین در سندی که دو سال قبل از پیروزی انقلاب به تصویب رسید، چادر حقیر کننده خوانده شد و پیشنهاد هایی از جمله: ممنوعیت چادر برای دانش آموزان و دانشجویان و زنان کارمند، محروم کردن کارمندان چادری از رسیدن به موقعیت های مختلف، ممنوع بودن ورود زنان چادری به سازمان های دولتی و ممنوعیت مسافرت زنان چادری با شرکت هواپیمایی ملی ایران در آن داده شد.
در واقع پهلوی به شعارهای خود هم جامه عمل نپوشانید. یکی از شعارهای آنان، باستان گرایی بود. پلوتارک مورخ یونانی درباره ایران دوره هخامنشی چنین می نویسد: «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادر های در بسته ای می نشینند و چادر را بر روی گردونه ای قرار می دهند و حمل می نمایند.» در واقع چادر امروز شکل تغییر یافته همان چادر می باشد و این واژه هم از زمان هخامنشیان باقی مانده است. کاوش های باستان شناسی نیز وجود چادر در آن دوران را تایید می کنند. در فرش دو رویه پازیریک که قدیمی ترین قالی ایرانی است، تصویر چند بانوی اسب سوار با چادر هایی شبیه چادر های عشایر جنوب وجود دارد. همچنین پیکره هایی از زنان پوشیده که از آن دوران باقی مانده اند، نشان دهنده باور آن ها به حجاب به عنوان نماد پاکی هستند.
در آن دوران ایرانیان زرتشتی بودند و نه مسلمان و به همین دلیل است که چادر را بیشنر پوششی ایرانی می دانند تا عربی و اسلامی. خوب است سخن رهبر انقلاب را در همین زمینه بدانیم: «مردم ما چادر را انتخاب کردهاند. البته ما هیچ وقت نگفتیم که حتماً چادر باشد، و غیرچادر نباشد. گفتیم که چادر بهتر از حجابهاى دیگر است. ولى زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پیش از آنکه یک حجاب اسلامى باشد، یک حجاب ایرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست. » میراث فرهنگی هم اخیرا چادر را به عنوان اثری ملی ثبت کرده است. چادری که اثرش در شاهنامه فردوسی، کتاب سراسر فارسی ایرانی ها هم دیده می شود:
بینداخت آن نامدار افسرش
بیاورد فرمانبری چادرش
پس از اسلام نیز چادر بهترین پوششی بود که میتوانست مصداق جلباب، واژه ای که در قرآن آمده، باشد. حجاب و چادر به زنان منزلت اجتماعی می داد و اعتماد به نفس آنان را برای حضور در اجتماع بالا می برد و خانواده ها را حفظ می کرد. و نیز باعث می شد که به طرز فکر زنان اهمیت داده شود، نه به اندام آن ها. در آن زمان، زنانی که پایبند به اصول اخلاقی و اجتماعی نبودند، نباید از چادر استفاده می کردند.
پس از آن، در تمام دوره های صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه نیز چادر همچنان اصلی ترین پوشش زنان بود. اما پهلوی که باستان گرایی را محور عمل خود قرار داده بود، با وجود این تاریخچه، باید زنان را به استفاده از چادر ترغیب می کرد، نه اینکه سرسختانه با آن به ستیز برخیزد. علاوه بر پهلوی، هرکس که شعار ایران و ملی گرایی می دهد، خود باید پیشگام استفاده از چادر باشد.
اما مخالفت با چادر مختص قبل از انقلاب نبود. امروزه هم در کشور با تحقیر چادر مواجه هستیم. مجله ای که اخیرا به زنان چادری توهین کرده و آنان را به استهزا گرفته است، فیلم هایی که در آن ها از چادر برای خدمت کاران و قشرهای پایین جامعه و زنان زندانی در دادگاه ها استفاده می کنند، و البته خود دادگاه ها که از چادر به عنوان لباس فرم زنان زندانی استفاده می کنند، نمونه هایی از این تحقیر ها هستند.
به راستی چرا این همه تبلیغات بر ضد چادر وجود دارد؟ و چرا بسیاری از مردم دست و پاگیر بودن و مزاحم بودن چادر را دلیلی برای استفاده نکردنشان از آن عنوان می کنند؟ شاید اگر قرار باشد چیزی را مزاحم فعالیت عنوان کنیم، کفش های پاشنه ده سانت بهتر از چادر باشند. اگر از چادری ها بپرسیم، احتمالا خواهند گفت که چادر دست و پای بی بند و باری را می بندد. اما چرا بعضی می گویند که چادری ها خودشان گناهکارتر از بقیه اند؟ آیا رفتار چادری ها نامناسب بوده که منجر به چنین حرف هایی شده است؟ و آیا این رفتارها ربطی به یک تکه پارچه دارد؟ به هر حال آنچه همه می پذیرند این است که نباید رفتار بعضی از افراد یک قشر را به همه آن ها تعمیم داد.
چند سالی است که در جامعه روندی به وجود آمده است در طراحی و فروش چادرهایی با انواع مختلف که اگر خانمی فکر می کند چادر ساده و معمولی دست و پایش را می بندد، می تواند از آن ها استفاده کند. چادرهایی که طراحانش با تحقیق و با توجه به شرایط، آن ها را طراحی کرده اند. آنها برای هر قشری، با توجه به شرایط آن، چادری طراحی نموده اند تا زنان راحت تر بتوانند فعالیت های دلخواهشان را انجام دهند: چادر دانشجویی، کارمندی، خبرنگاری، روزنامه نگاری، معلم، ملی، مریم، شالی، مارال، جلابیب، قاجاری، صدف، ملائک، عروس و چادرهای عربی، لبنانی، بحرینی و ...
ما امروزه در جامعه زنانی را می بینیم که با وجود پوشش چادر در بسیاری از فعالیت ها و شغل های موجود مشغول به کار هستند. دانشجویان، اساتید، خبرنگاران، کارمندان، پزشکان، ورزشکاران، هنرمندان، روزنامه نگاران، معماران و حتی دانشمندان. خانم حقیر السادات بانوی نخبه بیوتکنولوژی از این گروه است. او که از اولین بانوان رشته دکتری نانو بیوتکنولوژی کشور است، در تمام نشست های علمی داخل و خارج از کشور با چادر حاضر می شود.
الهام چرخنده هم بانوی هنرمندی است که بعد از اعلام مواضع انقلابی خود و چادری شدن، به شدت او را از جامعه هنری طرد کردند و به او گفتند که سینمای ما جای اینگونه زن ها نیست. اما او از حقایقی که یافته بود کناره گیری نکرد و در انجام فعالیت هایش مصمم تر شد. به طوری که در کمتر از یک سال اخیر و پس از انتخاب پوشش چادر برای خود، توانست حدود 4000 نفر را چادری کند. در این بین دو خواهر ورزشکار ایرانی هم حضور دارند. خانم ها منصوریان ، دارندگان مدال طلای جهانی در رشته ووشو.
خانم سمیه حیدری قهرمان جودوی ایران و جهان هم زن چادری دیگری است که در مسابقات آسیایی کره برای نشان دادن حجاب اسلامی به دنیا با چادر روی سکوی قهرمانی رفت، اما پس از بازگشت، با اینکه او می توانست مدال های بعدی را برای ایران به ارمغان بیاورد، او را از شرکت در مسابقات، و حتی مسابقات داخل کشور محروم نمودند. مگر آن ها نمی دانستند که طبق گفته مشاور وزیر امور خارجه آمریکا: «تا زمانی که در خیابان های تهران زنانی با چادر باشند، ما امیدی به ایران نداریم.»، برای حفظ ایران، حفظ چادر بر سر زنان و حفظ چادری ها الزامی است؟
26 بهمن 1393
Secont14@yahoo.com
- ۹۵/۰۹/۱۸